زیبایی چیست؟ آیا می دانید زیبایی فقط برای انسان است که معنا دارد؟ یعنی تنها موجودی که مفهوم زیبایی را درک می کند، انسان است. و قطعا می دانید که معیارهای زیبایی از نظر آدم های مختلف نیز فرق هایی دارد. پس زیبایی، مفهومی نسبی و متغیر است.
زیبایی به فرهنگ هم ربط دارد و معیار آن در فرهنگ های مختلف هم می تواند متفاوت باشد. زیبایی میتواند در طبیعت، هنر، صداها، چهرهها، عقاید، و حتی اقدامات انسانی دیده شود. مثلا در هنر، زیبایی معمولاً با ترکیب اصول طراحی، هماهنگی، توازن، تناسب، تنوع، ریتم و همچنین ارتباط با احساسات و اندیشههای فرد، در ارتباط است.
به طور خلاصه، زیبایی یک مفهوم گسترده و چندبُعدی است که به تجربههای شخصی و فرهنگی بستگی دارد و ممکن است در زمینهها و مفاهیم مختلفی تجربه شود.
اما به نظر ما در مجله زیبایی ساعی، می توان موارد زیر را به عنوان ویژگی های مشترک زیبایی مطرح کرد:
تناسب و تعادل: زیبایی اغلب با تناسب و تعادل همراه است. یک شیء یا پدیده زیبا معمولاً دارای نسبتهای متعادل و عناصری است که به خوبی با یکدیگر ترکیب شده و در تطابق و تناسب هستند.
آرامش و هماهنگی: زیبایی میتواند باعث آرامش و هماهنگی شود. یک شیء یا پدیده زیبا معمولاً دارای خطوط و اَشکالی است که چشم را به خود جذب میکنند و احساس آرامش و هماهنگی بوجود می آورند.
حس شگفتی و تحسین: زیبایی میتواند باعث شگفتی و تحسین شود. یک شیء یا پدیده زیبا معمولاً دارای ویژگیهایی است که باعث میشود ما آن را شگفتانگیز و تحسینبرانگیز بدانیم.
چرا زیبایی مهم است؟
زیبایی نقش مهمی در زندگی ما ایفا می کند. چون باعث لذت، شادی و آرامش در ما می شود. همچنین، زیبایی میتواند به ما کمک کند تا با دنیای اطراف خود ارتباط برقرار کنیم و معنای بیشتری به زندگی خود ببخشیم.
از دیدگاه ما در مجله زیبایی ساعی، موارد زیر مهم ترین دلایل اهمیت زیبایی است:
ایجاد لذت و شادی: مشاهده یک منظره زیبا، شنیدن یک قطعه موسیقی زیبا یا دیدن یک اثر هنری زیبا میتواند باعث ایجاد احساسات مثبت در ما شود. زیبایی میتواند به ما کمک کند تا از زندگی خود لذت بیشتری ببریم و احساس شادی و رضایت بیشتری داشته باشیم.
تعامل با دنیای اطراف: زیبایی به ما کمک می کند تا دنیای اطراف خود را بهتر درک کنیم و با آن بهتر ارتباط برقرار کنیم. حتما چنین چیزی را در هنگام تماشای یک منظره زیبا از طبیعت تجربه کرده اید. یک منظره زیبا از طبیعت باعث می شود طبیعت را دوست داشته باشید در حالی که طبیعت می توانید روی دیگری هم داشته باشد که خشن و نامطلوب است. یا یک اثر هنری زیبا میتواند احساسات و عواطف ما را برانگیخته کند. یا حتی می توند باعث شود احساسات و عواطف خود را بیان کنیم.
ایجاد معنا در زندگی: زیبایی قادر است زندگی ما را معنادارتر کند. چطور؟ تا حالا نشده یک اثر هنری زیبا برای شما الهامبخش باشد؟ مثلا باعث شود به دنبال اهداف و آرزوهای خود باشید. یا به شما یادآوری کند که زندگی چقدر ارزشمند است و باید بیشتر از آن لذت ببریم.
تعریف زیبایی از دیدگاه های مختلف
زیبایی به عنوان یک مفهوم چند بُعدی و چند رشتهای در علوم و با دیدگاه های مختلفی مورد مطالعه و بحث و تحقیق قرار گرفته است و از هر دیدگاهی تعاریفی برای آن ارائه شده است:
هنر: از لحاظ هنری، زیبایی به عنوان ویژگیها و خصوصیاتی از آثار هنری تعریف میشود که با احساس انسان سروکار دارند و بنا به گفته برخی از نظریه پردازان، زیبایی در هنر، حس لذت را به همراه می آورد.
زیستشناسی و طبیعت: در زیستشناسی و طبیعتشناسی، زیبایی به عنوان ویژگیها و الگوهایی از تنظیمات و سازوکارهای طبیعتی تعریف میشود که جذابیت و هماهنگی را به وجود میآورد.
روانشناسی: در روانشناسی، زیبایی به عنوان ویژگیها و الگوهایی از ویژگیهای تصویری، شناختی و احساسی تعریف میشود که باعث ایجاد تأثیرات مثبت در روحیه و احساسات فرد میشود.
علوم شناختی: از دیدگاه علوم شناختی، زیبایی به عنوان یک تجربه شناختی تعریف میشود که ناشی از تعامل بین اجزای مختلف مغز و فرآیندهای شناختی آن است. فرآیندهایی که مختص انسان است و در هیچ موجود زنده دیگری وجود ندارد.
فلسفه: در فلسفه، دیدگاه های متفاوت و جالبی در مورد زیبایی مطرح شده است. برخی زیبایی را یک ویژگی عینی در جهان هستی می دانند که توسط انسان کشف می شود، اما برخی دیگر آن را یک تجربه ی کاملا ذهنی می دانند که توسط انسان اختراع شده است.
در هر حال زیباییشناسی (Aesthetics)، شاخهای از فلسفه است که موضوع آن ماهیت زیبایی و ذوق و فلسفه هنر است. زیباییشناسی، هر گونه بحث علمی و قابل پذیرش میان دانشمندان درباره زیبایی را شامل می شود. بحث هایی مثل چیستی، چگونگی و چرایی زیبایی، تحلیل وجوه زیبایی یک شی، پدیده و … همه جزو مقوله زیبایی شناسی هستند.
وقتی صحبت از فلسفه می شود بد نیست تعریف زیبایی توسط فیلسوفان معروف را نیز بشنویم:
زیبایی از دیدگاه فلاسفه
افلاطون: زیبایی، هماهنگی و تعادل است.
افلاطون معتقد بود که زیبایی، یک ویژگی عینی در جهان است که توسط انسانها کشف میشود. او زیبایی را هماهنگی و تعادل میدانست. به نظر او، یک شیء یا پدیده، زمانی زیباست که اجزای آن به خوبی با یکدیگر هماهنگ باشند و یک کل منسجم و متعادل را تشکیل دهند.
ارسطو: زیبایی، تناسب و نظم است.
ارسطو نیز معتقد بود که زیبایی، یک ویژگی عینی در جهان است. او زیبایی را تناسب و نظم میدانست. به نظر او، یک شیء یا پدیده را وقتی می شود زیبا دانست که اجزای آن دارای نسبتهای متناسب و نظمی منطقی باشند.
کانت: زیبایی، یک کیفیت ذهنی است که از لذت ناشی میشود.
امانوئل کانت زیبایی را یک کیفیت ذهنی میدانست که از لذت ناشی میشود. به نظر او، ما زمانی یک شیء یا پدیده را زیبا میدانیم که از دیدن یا تجربه آن احساس لذت کنیم. انقلاب کانت در فلسفه توجه به زیبایی را از عینیت به ذهنیت تغییر داد. که این شد پایه تفاوت زیباییشناسی مدرن با زیباییشناسی کلاسیک. در دوران مدرن، زیبایی از ویژگیهای ذهن انسانی است که نگاه می کند، نه از ویژگیهای چیزی که به آن نگاه می کنیم.
هگل: زیبایی، وحدت در کثرت است.
هگل معتقد بود که زیبایی، یک ویژگی عینی و ذهنی است. او زیبایی را وحدت در کثرت میدانست. به نظر او، یک شیء یا پدیده، زمانی زیباست که عناصر متعدد و متفاوت آن در یک کل منسجم و هماهنگ، ادغام شوند.
نیچه: زیبایی، پدیدهای است که ما را شگفتزده می کند.
نیچه معتقد بود که زیبایی یک پدیده ذهنی است که به ارزشها و باورهای فردی بستگی دارد. او زیبایی را پدیدهای میدانست که ما را شگفتزده میکند و باعث میشود احساس هیجان و لذت کنیم.
زیبایی از نگاه دین اسلام
در دین اسلام، زیبایی به عنوان یک جلوه از خداوند متعال و آفرینش او در نظر گرفته میشود. خداوند در قرآن میفرماید:
«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» (التین:4)
«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا بَلْ كَانَ مَقْدُورًا» (الدخان:38)
«وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابَ السَّعِيرِ» (الملك:5)
در این آیات، خداوند متعال به زیبایی و نظم جهان هستی اشاره میکند. او همچنین میفرماید که انسان را در بهترین شکل آفریده است.
حضرت علی(ع) نیز فرموده است: هریک از شما باید خود را برای برادر مسلمانش بیاراید، چنان که برای افراد ناشناس چنین می کند.
خداوند به بندگانش فرمان داد که هرگاه به مسجد می روند، خود را بیارایند و زینت کنند. (سوره اعراف: 31) امامان معصوم (ع) نیز با تکیه بر همین آیه «یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کلّ مسجد»، به جمال ظاهری اهمّیت می دادند. شخصی از امام حسن(ع) پرسید: «چرا هنگام برخاستن برای نماز، لباس های خوب و زیبا می پوشی؟». حضرت در پاسخ چنین فرمود: إنّ اللّه جمیلٌ و یُحبُّ الجمالَ فأتَجَمّلُ لِربّی؛ خداوند، زیباست و زیبایی را دوست دارد. بنابراین، برای پروردگارم زینت می کنم.
اسلام به مسلمانان توصیه می کند که در برخورد با مردم و موقع حضور در اجتماع، به زیبایی و آراستگی ظاهرِ خود اهتمام ورزند. در روایات آمده که پیامبر اکرم به آیینه و یا آب نگاه می کرد و موی خود را تمیز و مرتّب می کرد و شانه می زد و با ظاهری آراسته، با مردم مواجه می شد و می فرمود: خداوند دوست دارد هرگاه بنده اش از خانه خارج می شود، خود را برای برادرانش بیاراید.
امام صادق(ع) در خصوص آراستگی زنان می فرماید: سزاوار نیست که زنان، خود را واگذارند؛ بلکه اگر امکان دارد، با آویختن گردنبندی خود را بیارایند.
پیامبر اکرم (ص) به مردان می فرمود تا ناخن هایشان را از تَه بگیرند و به زنان توصیه می کرد، قدری از ناخن هایشان را بگذارند که برای آنان زیباتر است.
و در یک کلام: «گرایش انسان به زیبایی و جمال، یکی از خواسته های فطری انسان است و احساس لذّت از زیبایی ها و تناسب ها و پاکیزگی ها، با سرشت انسان آمیخته شده است (فطرت، مرتضی مطهّری، ص 80؛ انسان کامل، مرتضی مطهّری، ص 135)».
در نهایت باید بگوییم که زیبایی یک مفهوم انسانی ارزشمند است که قطعا نقش مهمی در زندگی ما انسانها ایفا می کند. برای یک لحظه، زندگی و جهان را بدون زیبایی های آن تصور کنید! وحشتناک است، نه؟!